بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
تفسیر صفحۀ ۲۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۷ - تفسیر نور:
«أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلی نِسائِکُمْ هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ فَتابَ عَلَیْکُمْ وَ عَفا عَنْکُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَی اللَّیْلِ وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ» در شبهای روزه (ماه رمضان)، آمیزش با همسرانتان برای شما حلال شد، آنها برای شما (همچون) لباس هستند و شما برای آنها (همچون) لباس. خداوند میدانست که شما به خود خیانت میکردید (و آمیزش را که ممنوع بود، بعضاً انجام میدادید) پس توبۀ شما را پذیرفت و از شما درگذشت. اکنون (میتوانید) با آنها هم بستر شوید و آنچه را خداوند بر شما مقرّر فرموده، طلب کنید و بخورید و بیاشامید تا رشتۀ سفید از رشتۀ سیاه (شب) برای شما آشکار گردد. سپس روزه را تا شب به اتمام رسانید. و درحالیکه معتکف در مساجد هستید، با زنان آمیزش نکنید. این حدود و احکام الهی است پس (به قصد تجاوز و گناه) به آن نزدیک نشوید. خداوند این چنین آیات خود را برای مردم، روشن میسازد، باشد که پرهیزگار گردند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۷:
در آغاز اسلام، در شب و روز ماه رمضان، آمیزش با همسر ممنوع بود و همچنین در ساعت معیّنی از شب میتوانستند افطار کنند و اگر خوابش میگرفت، بعد از بیداری حقّ غذا خوردن نداشت.
برخی مسلمانان علیرغم ممنوع بودن آمیزش جنسی، این کار را انجام میدادند، ولی برخی دیگر با وجود زحمت و سختی، از خوردن در شب بعد از بیداری خودداری میکردند.
یکی از یاران پیامبر به نام مطعمبنجبیر هنگام افطار به علّت دیر حاضر شدن غذا، خوابش برد، وقتی بیدار شد گفت: من دیگر حقّ غذا خوردن ندارم و فردا را بدون غذا روزه گرفت و برای کندن خندق اطراف مدینه حاضر شد. در بین کار به علّت شدّت ضعف، از حال رفت و بیهوش شد.
پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله بسیار متأثّر شد و این آیه نازل گردید که غذا خوردن تا طلوع فجر آزاد است و آمیزش با همسران در شبهای ماه رمضان مانع ندارد.
خداوند متعال میداند که شما به خویشتن خیانت میکردید و قدرت صبر و خودداری نداشته و ندارید، بههمیندلیل تکلیف را بر شما آسان و گذشتۀ شما را عفو نمود.
اعتکاف، به معنای بریدن از دنیا و پناهنده شدن به خداست. پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله با گرفتاریها و مشکلاتی که داشتند، گاهی در مسجد برای چند روز معتکف میشدند و بدینوسیله روح خود را صفا و آرامش بیشتر میدادند.
از آنجا که در غیر حال اعتکاف نیز آمیزش در مسجد ممنوع است، به نظر میرسد مراد از کلمه «عاکِفُونَ» همان سکونت در مسجد باشد، نه اعتکاف به معنای عبادت مخصوص.
در تشبیه همسر به لباس، نکات و لطایف بسیاری نهفته است:
لباس باید در طرح و رنگ و جنس مناسب انسان باشد؛ همسر نیز باید کفو انسان و متناسب با فکر و فرهنگ و شخصیّت انسان باشد.
لباس مایۀ زینت و آرامش است؛ همسر و فرزند نیز مایۀ زینت و آرامش خانواده هستند.
لباس عیوب انسان را میپوشاند؛ هر یک از زن و مرد نیز باید عیوب و نارساییهای یکدیگر را بپوشانند.
لباس انسان را از سرما و گرما حفظ میکند، وجود همسر نیز کانون خانواده را گرم و زندگی را از سردی میرهاند.
دوری از لباس، مایۀ رسوایی است؛ دوری از ازدواج و همسر نیز سبب انحراف و رسوایی انسان میگردد.
در هوای سرد لباس ضخیم و در هوای گرم لباس نازک استفاده میشود، هر یک از دو همسر نیز باید اخلاق و رفتار خود را متناسب با نیاز روحی طرف مقابل تنظیم کند اگر مرد عصبانی است، زن با لطافت با او برخورد کند و اگر زن خسته است، مرد با او مدارا کند.
انسان باید لباس خود را از آلودگی حفظ کند، هر یک از دو همسر نیز باید دیگری را از آلوده شدن به گناه حفظ نماید.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۷:
۱. تخفیف و آسانگیری در احکام، از ویژگیهای دین اسلام است. «أُحِلَّ لَکُمْ»
۲. رعایت ادب در سخن، از ویژگیهای قرآن است. «الرَّفَثُ» به معنای سخن گفتن پیرامون مسائل زناشویی است که در آیه به کنایه از آمیزش آمده است.
۳. هر کجا خواستید راهی را ببندید، یک راه مشروع را باز بگذارید. چون خداوند در روز رمضان، آمیزش را ممنوع میکند، لذا در شب آن را مجاز میشمرد. «أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ»
۴. عبادتِ روز و لذّت مشروع شب، نشانۀ جامعیّت دین است. در یک آیه هم احکام روزه وهم مسائل زناشویی آمده است. «أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلی نِسائِکُمْ»
با اینکه آمیزش جنسی، در اوّل هر ماه مکروه است، لکن در اوّل ماه رمضان مستحبّ است و شاید به خاطر این است که باید به نحوی مردم را تأمین نمود، سپس از آنان تکلیف خواست.
۵. اسلام به نیازهای طبیعی توجّه کامل دارد. «الرَّفَثُ إِلی نِسائِکُمْ»
۶. نیاز زن و مرد به یکدیگر، دو طرفه است و هر یک برای پوشش نیازهای طبیعی خود به دیگری نیازمند است. «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ»
۷. خداوند از جزئیات کارهای انسان آگاه است. «عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ»
۸. انسان، جایزالخطا و غریزۀ جنسی در او قوی است. «کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ»
۹. ترک فرمان خدا، خیانت و ظلمی است به خود ما. «تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ»
۱۰. در آمیزش و فرزندخواهی، برای خداوند تکلیف معیّن نکنید که پسر باشد یا دختر. «وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ»
۱۱. حتّی آمیزش جنسی باید هدفدار باشد. «وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ»
۱۲. معیار احکام اسلامی، معیارهای عمومی، طبیعی و ساده است. پیدا شدن سپیدۀ صبح یا تاریکی شب را، هر کس در هر کجا باشد میتواند بفهمد. «یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ»
۱۳. نقش زمانبندی را در عبادات فراموش نکنیم. «أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَی اللَّیْلِ»
۱۴. اعتکاف، سکونت در مسجد است، مشروط به روزه گرفتن. «عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ»
۱۵. پیشگیری از گناه لازم است. قرآن میفرماید: به گناه نزدیک نشوید؛ چون نزدیک شدن به گناه همان و افتادن در آن همان. «فَلا تَقْرَبُوها»
۱۶. تقوا، فلسفۀ احکام الهی است. روزه برای تقواست؛ آمیزش جنسی مشروع نیز برای تقواست. «لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ»
این سوره که با جملۀ «هدیً للمتّقین» آغاز گردیده است، در آیات مختلف تقوا را به عنوان هدف دستورات الهی مطرح میکند.
۱۷. عمل به دستورات الهی، بستر رشد و تقوا میباشد. «لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۸ - تفسیر نور:
«وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَی الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَرِیقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خودتان نخورید و اموال را به (عنوان رشوه، به کیسه) حاکمان و قاضیها سرازیر نکنید تا بخشی از اموال مردم را به گناه بخورید، درحالیکه خود میدانید (که خلاف میکنید).
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۸:
«تُدْلُوا» به معنای سرازیر کردن دَلو در چاه است که در این آیه، رشوه به قاضی به آن تشبیه شده است. مراد از «أَمْوالِ النَّاسِ» هم اموال عمومی است و هم اموال خصوصی. علاوهبر آنکه رشوه برای گرفتن حقوق غیر مالیِ مردم نیز ممنوع است. «تُدْلُوا» به معنای سرازیر کردن دَلو در چاه است که در این آیه، رشوه به قاضی به آن تشبیه شده است. مراد از «أَمْوالِ النَّاسِ» هم اموال عمومی است وهم اموال خصوصی. علاوهبر آنکه رشوه برایگرفتن حقوق غیر مالیِ مردم نیز ممنوع است.
نکاتی دربارۀ رشوه:
رشوه، یکی از گناهان بزرگی است که مفاسد اجتماعی متعدّدی را بهدنبال دارد؛ از جمله: حذف عدالت، یأس و ناامیدی ضعفا، جرأت و جسارت اقویا، فساد و تباهی حاکم و قاضی و از بین رفتن اعتماد عمومی.
با توجّه به این آثار و عوارض منفی، در روایات شدیداً از این عمل انتقاد شده است.
رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله خطاب به حضرت علی علیهالسّلام فرمود: «یا علی ثمن المیتة و الکلب و الخمر و مهر الزانیة و الرشوة فی الحکم» ای علی! درآمد حاصل از فروش مردار، سگ، شراب، زنا و رشوه یکسان و حرام است. «بحار، ج ۷۷، ص ۵۴»
همچنین علی علیهالسّلام در ذیل آیه شریفۀ «أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ» «مائده، ۴۲» فرمود: رشوهخواران کسانی هستند که مشکل مردم را حل نموده و در برابر، هدایای آنان را میپذیرند. «بحار، ج ۱۰۴، ص ۲۷۳»
امام صادق علیهالسّلام رشوه را در حد کفر به خدا میداند.
و رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله رشوه دهنده و گیرنده و واسطه را لعنت کرد و فرمود: بوی بهشت به صاحب رشوه نمیرسد.
در حدیث دیگر میخوانیم: هر حاکمی که نسبت به گرفتاریهای مردم بیتفاوت باشد، خداوند لطفش را نسبت به او میپوشاند و اگر هدیه قبول کند تا کار مردم را انجام دهد، در زنجیر است و اگر رشوه بگیرد، مشرک میباشد. «وسائل، ج ۱۲، ص ۶۳»
حضرت علی علیهالسّلام، رشوهگیرنده را از حقّ ولایت محروم میداند. «نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱»
و در جای دیگر آن حضرت فرمودند: هیچ گروهی گرفتار رشوه نشدند، مگر آنکه گرفتار ترس و اضطراب و نگرانی شدند! «نهجالفصاحه، ح ۲۶۹۳»
بعضی برای توجیه خلاف خود، نامهای مختلف بر رشوه میگذارند، از جمله: هدیه، تحفه، حقّالزحمه، چشمروشنی و ...
شخصی به نام «أشعث بن قیس»، حلوایی به در خانۀ علی علیهالسّلام به عنوان هدیه آورد تا در محکمه شاید امام به نفع او حکم صادر کند. امام فرمود: به خدا سوگند! اگر هفت اقلیم را بر من ببخشند تا پوست جو را به ناحق از دهان مورچهای بگیرم این کار را نخواهم کرد. «نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴»
شخصی به رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله گفت: من متصدی و مسئول کاری هستم، مردم برایم هدایایی میآورند، چگونه است؟! حضرت در جواب فرمود: چه شده است که عُمّال ما از هدایا سخن میگویند! آیا اگر در خانه مینشستند کسی به آنان هدیه میداد؟! «نهجالفصاحه، ح ۵۳۹»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۸:
۱. مالکیّت باید از راه صحیح باشد. مانند: حیازت، تجارت، زراعت، صنعت، ارث، هدیه، امثال آن، ولی تصرف از طریق باطل و رشوه ایجاد مالکیّت نمیکند. «لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ»
۲. جامعه در حکم یک پیکر واحد است. «بَیْنَکُمْ»، «أَمْوالَکُمْ»
۳. رشوه، حرام است و انسان حق ندارد برای تصاحب اموال مردم رشوه دهد. «تُدْلُوا بِها إِلَی الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَرِیقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ»
۴. اسلام، مردم را مالک اموالشان میداند. «أَمْوالِ النَّاسِ»
۵. لغزشهای آگاهانه خطرناک است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۹ - تفسیر نور:
«یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقی وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» دربارۀ (حکمت) هلالهای ماه از تو سؤال میکنند، بگو: برای آن است که مردم اوقات (کارهای خویش) و زمان حج را بشناسند. (ای پیامبر به آنان بگو:) نیکی آن نیست که (در حال احرام حج،) از پشت خانهها وارد شوید، بلکه نیکی آن است که تقوا پیشه کنید و از درها وارد خانهها شوید، از خدای بترسید، باشد که رستگار شوید.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۹:
کلمۀ «مَواقِیتُ» جمع «میقات» به زمان یا مکانی معیّن گفته میشود که برای انجام کاری مشخّص شده باشد.
در این آیه ضمن پاسخگویی به سؤال گروهی از مردم که از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله دربارۀ هلال ماه میپرسیدند، به مواردی اشاره دارد که با هم آن را بررسی میکنیم:
ای پیامبر! به آنها که از فایدۀ جلوههای مختلف ماه میپرسند، بگو: آن تغییراتی که در ماه پدید میآید، برای مردم وسیلۀ وقتشناسی و تقویم همگانی و طبیعی است.
یکی از امتیازات اسلام این است که برنامههای خود را با مقیاسهای طبیعی، عمومی و مجانی طرح میکند.
مثلًا برای تعیین مقدار آب کُر، وَجب را مقیاس قرار میدهد
و یا برای تشخیص وقت نماز، طلوع و غروب و زوال خورشید را مطرح میکند.
و برای آغاز و انتهای ماه رمضان و یا ایام حج، هلال ماه را ملاک قرار داده است.
اشکال مختلف ماه نیز، حکم یک نوع تقویم عمومی را دارد که در اختیار همه است.
نیاز به تقویم و تاریخ، لازمۀ زندگی اجتماعی است و بهترین وسیلۀ عمومی برای این تقویم همین است که افراد اعم از باسواد و بیسواد در هر کجای عالم با یک نگاه و در یک لحظه بتوانند روزهای ماه را تشخیص دهند.
سپس میفرماید: نیکی در آن نیست که در حال احرام، به جای استفاده از دَر برای ورود به خانه، از پشت خانه و بیراهه وارد شوید و این عقیده، خرافهای بیش نیست که در حال احرام باید از پشت خانهها وارد شد.
هر کاری راهی دارد و باید از مجرای طبیعی و راهش وارد شد.
برای انجام هر کار زمان مناسب، شیوۀ مناسب و رهبر مناسب لازم است.
همانگونه که زمان از طرف خداوند به وسیلۀ ماه و هلال معیّن میشود، رهبری نیز باید از طرف خداوند تعیین شود.
بنابراین معنای آیه چنین است: از هلال برای وقتشناسی استفاده کنید و در روش انجام امور، به دستورات آسمانی و رهبران مراجعه کنید و بیراهه نروید. سعادت و خوشبختی، راهی دارد که باید از راهش وارد شد و در انتخاب زمان، روش و رهبر از خدا بترسید تا شاید رستگار شوید.
امام صادق علیهالسّلام فرمود: مراد از آیه «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها» آن است که هر کاری را از راهش وارد شود. «تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۹۰»
و امامان معصوم علیهمالسّلام فرمودند: ما آل محمّد باب خداوند هستیم.
و پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: من شهر علمم و علی درب آن است. «تفسیر مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۰۹»
در این آیه جمله «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها» میان دو «تقوا» قرار گرفته است، شاید این رمز آن باشد که شناخت راه کار و ورود و خروج در امور، نیاز به تقوای فوقالعاده دارد و کسانیکه تقوای کمی داشته باشند بازهم بیراهه میروند.
شاید معنای آیه چنین باشد: مردم که دربارۀ هلال از تو میپرسند، جوابی درخور فهم آنان بگو که این هلال راهی است برای شناخت زمان و نظم امور دینی. امّا اگر میخواهید چگونگی تغییرات ماه را بفهمید، باید از راهش وارد شوید و مطالعه کنید و درس بخوانید.
این مطلب را قرآن در این قالب بیان فرمود که برّ و نیکی، بیراهه رفتن نیست؛ بلکه باید هر کاری را از راهش وارد شد و راه شناخت تغییرات جوّی، تحصیلات در این باره است.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۹:
۱. حرکت کرات و ماه، دارای برنامه و زمانبندی دقیقی است که میتواند در برنامه عبادت و نظم امور زندگی مردم مؤثر باشد. «قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنَّاسِ»
امام صادق علیهالسّلام در تفسیر این آیه فرمودند: هر گاه هلال ماه رمضان را دیدید، روزه بگیرید و در پایان، همین که هلال ماه شوال را دیدید، عید فطر بگیرید. «تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۱۷۶»
۲. اگر جمادات و کرات آسمانی نظم دارند و برای انتظام امور انسانها جهتگیری شدهاند، شرط انصاف نیست که ما موجوداتی بینظم و بیحساب و رها باشیم. «قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنَّاسِ»
۳. در پاسخ به سؤالات، جوابی دهید که سؤالکننده بفهمد و مورد نیازش باشد. «قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنَّاسِ»
۴. اسلام، با آداب و رسوم جاهلی و خرافی مبارزه میکند. «لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها»
۵. برّ و نیکی را نباید از خرافات، عادات و سیرۀ نیاکان به دست آورد؛ بلکه راه شناخت برّ، در چارچوب فرمان وحی و رهبران معصوم علیهمالسّلام و شیوههای منطقی است. «لَیْسَ الْبِرُّ» «وَ لکِنَّ الْبِرَّ»
۶. هر گاه راهی را بستید، راه صحیحی را نشان بدهید. «لَیْسَ الْبِرُّ» «وَ لکِنَّ الْبِرَّ»
۷. ارزش مفاهیم دینی، زمانی است که در افراد جلوه کند. به جای اینکه بگوید: نیکی تقواست، فرمود: نیکی، متّقی است. «وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقی»
۸. بیراهه رفتن تقوا نیست؛ اگر از سیرۀ عقلا و اولیای خدا سرپیچی کنیم و نام آن را تقوا و خودسازی بگذاریم، منحرف شدهایم. «أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
۹. به کارگیری روشهای نادرست و غیر منطقی برای انجام امور، خلاف تقواست. «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
۱۰. حفظ وقت و مراعات نظم در کارها و عبادات، یکی از مصادیق تقوا و فلاح است. «مَواقِیتُ لِلنَّاسِ» «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
۱۱. رستگاری، نهایت تکامل است. بسیاری از دستورات، برای رسیدن به تقواست، ولی در این آیه، تقوا مقدّمۀ رستگاری است. «اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۰ - تفسیر نور:
«وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ» و در راه خدا با کسانی که با شما میجنگند، بجنگید ولی از حدّ تجاوز نکنید، که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۰:
در این آیه ضمن تصریح به ضرورت دفاع و مقابله در برابر تجاوز دیگران، یادآور میشود که در میدان جنگ نیز از حدود و مرزهای الهی تجاوز نکرده و متعرض بیماران، زنان، کودکان و سالمندانی که با شما کاری ندارند نشوید.
قبل از دعوت آنان به اسلام، دست به اسلحه نبرید و شروعکنندۀ جنگ نباشید و مقرّرات و عواطف انسانی را حتّی در جنگ مراعات کنید.
بعضی از صفات، در شرایط مختلف ارزش خود را از دست میدهند مثلاً ترحّم یک ارزش است، ولی ترحّم بر پلنگ تیزدندان، ستمکاری بر گوسفندان است.
و یا علم یک ارزش است، لکن گاهی ندانستن ارزش میشود.
مثلا شبی که حضرت علی علیهالسّلام در بستر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله به جای آن حضرت خوابید و پیامبر خدا هجرت نمودند، ارزش این فداکاری بدان است که حضرت علی نداند که کشته میشود یا نه و اگر بداند که او را نمیکشند، افراد عادّی نیز حاضرند چنین عملی را انجام بدهند.
بههرحال هر یک از سخاوت و شجاعت ممکن است در شرایطی کمارزش یا پرارزش یا بیارزش شود، لکن تنها صفتی که هرگز از ارزش نمیافتد، مسئلۀ عدالت است که در هر زمان و مکان و نسبت به هر فرد، دوست یا دشمن یک ارزش است.
مراحل برخورد با دشمن در اسلام:
در اسلام برای برخورد با دشمن مراحلی تعیین شده است:
۱. بیاعتنایی «دَعْ أَذاهُمْ» «احزاب، ۴۸»؛
۲. اعراض «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» «نساء، ۶۳»؛
۳. خشونت «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ» «توبه، ۷۳»؛
۴. جنگ «وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ» «بقره، ۱۹۰».
جنگ مسلمین، برای دفاع از خود و دین خداوند است، لکن هدف دشمن از جنگ، خاموش کردن نور خدا «لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ» «صف، ۸» و به تسلیم کشاندن مسلمانان است. «لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُوَ لَا النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» «بقره، ۱۲۰»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۰:
۱. دفاع و مقابلهبهمثل، از حقوق انسانی است. اگر کسی با ما جنگید ما هم با او میجنگیم. «قاتِلُوا» «الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ»
۲. هدف از جنگ در اسلام، گرفتن آب و خاک و یا استعمار و انتقام نیست؛ بلکه هدف، دفاع از حق با حذف عنصرهای فاسد و آزادسازی افکار و نجات انسانها از خرافات و موهومات میباشد. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»
۳. حتّی در جنگ باید عدالت و حق رعایت شود. «قاتِلُوا» «لا تَعْتَدُوا» بارها قرآن با جملۀ «لا تَعْتَدُوا» سفارش کرده که در انجام هر فرمانی از حدود و مرزها تجاوز نشود.
۴. ظلم و ستم، رشتۀ محبّت الهی را پاره میکند. «إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»
۵. تنها حضور در جبهۀ سبب قرب الهی نیست؛ بلکه محبوبیّت نزد پروردگار زمانی است که در جنگ عادل باشیم و حقوق را رعایت کنیم. «لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»
۶. در جنگ، هدف باید فقط خدا باشد؛ نه هوسها، تعصّب ها، غنائم، ریا و سمعه. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»
۷. حتّی در دفاع از حقّ طبیعی خود، باید خدا را در نظر گرفت. با آنکه آنان جنگ را علیه شما آغاز کردند و شما باید دفاع کنید، ولی باز هم «فِی سَبِیلِ اللَّهِ» باشد.
منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۹۳ - ۳۰۲.
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۲تا ۱۱۳
و کذلک جعلنا لکل نبى عدوا شیاطین الانس و الجن یوحى بعضهم إلى بعض زخرف القول غرورا و لو شاء ربک ما فعلوه فذرهم و ما یفترون (۱۱۲)
و لتصغى إلیه افئدة الذین لا یؤمنون بالاخرة و لیرضوه و لیقترفوا ما هم مقترفون (۱۱۳)
ترجمه :
۱۱۲ - اینچنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انس و جن قرار دادیم که سخنان فریبنده و بى اساس (براى اغفال مردم ) به طور سرى (و درگوشى ) به یکدیگر مى گفتند و اگر پروردگار تو مى خواست چنین نمى کردند (و اجبارا مى توانست جلو آنها را بگیرد ولى اجبار سودى ندارد) بنابراین آنها و تهمت هایشان را به حال خود واگذار!
۱۱۳- و نتیجه (وسوسه هاى شیطان و تبلیغات شیطان صفتان ) این خواهد شد که دلهاى کسانى که به روز رستاخیز عقیده ندارند به آنها متمایل میگردد و به آن راضى مى شوند و هر گناهى بخواهند انجام دهند، انجام مى دهند.
تفسیر
وسوسه هاى شیطانى
در این آیه توضیح داده مى شود که وجود اینگونه دشمنان سرسخت و لجوج در برابر پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) که در آیات قبل به آن اشاره شد، منحصر به او نبوده بلکه در برابر تمام پیامبران دشمنانى از شیاطین جن و انس وجود داشته اند (و کذلک جعلنا لکل نبى عدوا شیاطین الانس و الجن ).
و کار آنها این بوده که سخنان فریبنده اى براى اغفال یکدیگر به طور اسرار آمیز و احیانا در گوشى به هم مى گفتند (یوحى بعضهم الى بعض زخرف القول غرورا).
ولى اشتباه نشود اگر خداوند میخواست میتوانست به اجبار جلو همه آنها را بگیرد تا هیچ شیطان و شیطان صفتى نتواند در راه پیامبران و دعوت آنها کوچکترین سنگى بیندازد (و لو شاء ربک ما فعلوه ).
ولى خداوند این کار را نکرد، زیرا میخواست مردم آزاد باشند تا مى دانى براى آزمایش و تکامل و پرورش آنها وجود داشته باشد، در حالى که اجبار و سلب آزادى با این هدف نمى ساخت ، به علاوه وجود این گونه دشمنان سرسخت و لجوج (اگر چه اعمالشان به خواست و اراده خودشان بوده ) نه تنها ضررى براى مؤ منان راستین ندارد، بلکه به طور غیر مستقیم به تکامل آنها کمک مى کند، چون همواره تکاملها در تضادها است ، و وجود یک دشمن نیرومند در بسیج نیروهاى انسان و تقویت اراده ها مؤ ثر است .
لذا در پایان آیه به پیامبرش دستور مى دهد که به هیچوجه به اینگونه شیطنتها
اعتنا نکند و آنها و تهمت هایشان را به حال خود واگذارد (فذرهم و ما یفترون ).
نکته ها
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:
۱ - در آیه فوق خداوند وجود شیاطین انس و جن را در برابر انبیاء به خود نسبت مى دهد و مى گوید و کذلک جعلنا (ما اینچنین قرار دادیم ) و در معنى این جمله در میان مفسران گفتگو است ، ولى همانطور که در سابق نیز اشاره کردیم تمام اعمال انسانها را از یک نظر میتوان به خداوند نسبت داد، زیرا هر کسى هر چه دارد از او دارد، قدرتش از او است ، همچنانکه اختیار و آزادى اراده اش نیز از او میباشد. اما مفهوم اینگونه تعبیرات هرگز، جبر و سلب اختیار نیست ، که خداوند عده اى را آنچنان آفریده که به دشمنى در برابر انبیاء برخیزند.زیرا اگر چنین بود مى بایست آنها در عداوت و دشمنى خود هیچگونه مسئولیتى نداشته باشند، بلکه کار آنها انجام یک رسالت محسوب شود، در حالى که مى دانیم چنین نیست .
البته انکار نمى توان کرد که وجود اینگونه دشمنان هر چند به اختیار خودشان بوده باشد میتواند براى مؤ منان به طور غیر مستقیم اثر سازنده داشته باشد، و به تعبیر بهتر مؤ منان راستین میتوانند از وجود هر گونه دشمن اثر مثبت بگیرند و او را وسیله اى براى بالا بردن سطح آگاهى و آمادگى و مقاومت خود قرار دهند، زیرا وجود دشمن باعث بسیج نیروهاى انسان است .
۲ - شیاطین جمع شیطان معنى وسیعى دارد و به معنى هر موجود سرکش و طغیانگر و موذى است ، و لذا در قرآن به انسانهاى پست و خبیث و طغیانگر نیز کلمه شیطان اطلاق شده است ، همانطور که در آیه فوق کلمه شیطان هم به شیطانهاى انسانى و هم به شیطانهاى غیر انسانى که از نظر ما پنهانند اطلاق
شده ، اما ابلیس اسم خاص براى شیطانى است که در برابر آدم (علیه السلام ) قرار گرفت و در حقیقت رئیس همه شیاطین است !: بنابراین شیطان اسم جنس و ابلیس اسم خاص (علم ) است .
۳ - زخرف القول به معنى سخنان فریبنده است که ظاهرى جالب و باطنى زشت و بد دارد و غرور به معنى اغفال کردن است .
۴- تعبیر به وحى در آیه بالا اشاره لطیفى است به این حقیقت که آنها در گفتار و اعمال شیطانى خود نقشه هاى اسرار آمیز دارند که محرمانه به یکدیگر القاء مى کنند، تا مردم از کار آنها آگاه نشوند، و طرحهاى آنها کاملا پیاده شود زیرا یکى از معانى وحى در لغت سخنان آهسته و در گوشى است .
در آیه بعد نتیجه تلقینات و تبلیغات فریبنده شیاطین را چنین بازگو میکند: که سرانجام کار آنها این خواهد شد که افراد بى ایمان یعنى آنها که به روز رستاخیز عقیده ندارند به سخنان آنها گوش فرا دهند و دلهایشان به آن متمایل گردد (و لتصغى الیه افئدة الذین لا یؤ منون بالاخرة ).
لتصغى از ماده صغو (بر وزن سرو) به معنى تمایل پیدا کردن به چیزى است ، ولى بیشتر به تمایلى گفته مى شود که از طریق شنیدن و بوسیله گوش حاصل میگردد، و اگر کسى به سخن دیگرى با نظر موافق گوش کند به آن صغو و اصغاء گفته مى شود.
سپس مى فرماید سرانجام این تمایل ، رضایت کامل به برنامه هاى شیطانى خواهد شد (و لیرضوه ).
و پایان همه آنها ارتکاب انواع گناهان و اعمال زشت و ناپسند خواهد بود (و لیقترفوا ما هم مقترفون ).
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=54572
بسیج یعنی...
حضرت آیتالله خامنهای: «بسیج بیش از آنکه یک سازمان باشد، یک فرهنگ است، یک تفکّر است. بنابراین، همهی کسانی که این فرهنگ را پذیرفتهاند، در این راه حرکت کردهاند، این تفکّر را ممشای خودشان قرار دادهاند، ولو داخل سازمان نباشند، بسیجیاند.» ۱۴۰۲/۰۹/۰۸
بسیج بزرگترین شبکه جهانی مقاومت
حضرت امام خمینی: بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نمودهاند.
رهبر انقلاب اسلامی: جنبهیفراملی و فرامرزی بسیج در بیان امام هست. امام تعبیر میکند هستههای مقاومت جهانی. بسیج ما نیست. بسیج خودشان است اما همان فرهنگ است. همان هستههای مقاومتی که امام بشارتش را داده بود، امروز در حال تعیین سرنوشت این منطقهاند. یک نمونهاش همین طوفانالاقصی است. ۱۴۰۲/۹/۸
بسیج بزرگترین شبکه مردمی مکتبی در خدمت مستضعفان
حضرت امام خمینی (ره): بسیج، مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که بر گلدستههای رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سَر دادهاند.
رهبر انقلاب اسلامی: «در میدان رزم، دهها هزار بسیجیِ مخلص، کارهای بزرگ انجام دادند... قلّههایی هم داشتند؛ قلّه بسیج سلیمانی است، صیّاد شیرازی است، همّت، بابایی، شیرودی، شهید همدانی و صدها نفر امثال اینها... در صحنه علم و پژوهش، شهید فخریزاده و مرحوم کاظمی آشتیانی بسیجی بودند... اینکه امام فرمود «لشکر مخلص خدا» و «مدرسه عشق»، در عرصه عمل نمونههایش به طور واضح دیده شد.» ۱۴۰۲/۹/۸
فشرده یک جنایت ۷۵ ساله
حضرت آیتالله امام خامنهای: «این فجایعی که در این نزدیکِ پنجاه روز اتّفاق افتاد، فشردهی جنایاتی است که ۷۵ سال است رژیم صهیونیستی دارد در فلسطین انجام میدهد؛ حالا الان فشردهاش کرد، وَالّا در طول این سالها همیشه همینجور کارها را کرده: مردم را بکشد، از خانههایشان بیرون کند، خانهها را ویران کنند. همین شهرکهایی که ساختهاند، کجا ساخته شده؟ شهرکهای صهیونیستی کجا ساخته شده؟ خانههای مردم را خراب کردند، مزرعهی فلسطینی را نابود کردند، شهرک صهیونیستی ساختند. اگر کسی ایستاده، او را کشتهاند؛ اگر بچّه بوده، بچّه را کشتهاند، زن را کشتهاند؛ این کاری است که ۷۵ سال است دارند انجام میدهند. به نظر ما طوفان اقصیٰ خاموششدنی نیست انشاءالله، و بدانند که به حول و قوّهی الهی این وضع هم ادامه پیدا نخواهد کرد.» ۱۴۰۲/۰۹/۰۸
حضرت آیتالله امام خامنهای فرمانده کل قوا
در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی دریایی 7 /آذر/ 1402
7 آذر یک روز تاریخی و فراموش نشدنی:
این روز باید بهعنوان روز فداکاری نیروی دریایی ارتش معرفی شود ...
یکی از ظرفیتهای نیروی دریایی ارتش که میتواند موجب ایجاد امید و نشاط در میان جوانان شود، زمینه سازی برای امکان بازدید اردوهای راهیان پیشرفت از کارخانهها و توانمندی های این نیرو است ...
نقش بینظیر حاج قاسم
حضرت آیتالله امام خامنهای: «چون بنیهی انقلاب بنیهی قویای است، در هر دو قضیه [حملهی نظامی آمریکا به افغانستان و عراق] طرف مقابل به طور واضح شکست خورد و شکستش همراه بود با توسعهی دستوبال جمهوری اسلامی؛ چیزی که آنها فکرش را نمیکردند. خدا رحمت کند شهید سلیمانی را که نقش او در این قضیّه نقش واقعاً بینظیری بود؛ من که از نزدیک در جریان کارها بودم، میدانم. خدا انشاءالله درجاتش را عالی کند.» ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
حضرت آیتالله امام خامنهای
تدین، جزو وجود و ذهن انسان است، با انسان رشد میکند، شکوفایی پیدا میکند و در تمام حرکات انسان اثر میگذارد. دین که بیگانهی از زندگی نیست. دین، در یک کلمه حرف زدن، در یک اشاره، در یک موضعگیری، تأثیر میگذارد. انسانی که معتقد به دین است، مگر میتواند مدتی بیدین زندگی کند؟
اساتید دانشگاه
همیشه اعتقادم این بوده و هست. آن استادی که بناست بیاید علمی را بیاموزاند و اعتقادی را که روح آن علم است، بگیرد و از بین ببرد، نباید بیاید. این، دزد و مضر است.... آن استاد یا آن مسؤولی که در رابطهی خودش با دانشجو، میخواهد پایههای ایمان دینی آنها را - که همان ایمان انقلابی است - سست بکند، چه مسؤول و چه دلسوزی است؟ چه ارزشی برای پیشرفت علم کشور دارد؟ او چه کمکی به استقلال این ملت میتواند بکند؟ این، همان دانشگاه گذشته میشود که حقیقتاً برای این مملکت سودمند نبود؛ شما نباید بگذارید ...
محیط دانشگاه، باید محیط دینی باشد. باید این را تأمین کنیم. و این نمیشود، مگر اینکه شما که رؤسا و مسؤولان دستگاههای دانشگاهی کشور هستید - بیش از همه، آقای وزیر و معاونان ایشان و بعد هم رؤسای دانشگاهها و دانشکدهها - صددرصد با تعصب دینی و انقلابی و پایبندی شدید و اصرار بر اینکه باید دین حاکمیت پیدا کند و چتری بر زندگی محیط دانشگاه بزند، این هدف را تعقیب کنید. از کلمهی تعصب نترسید. تعصب جاهلی بد است. عصبیتی که از روی جهالت نباشد، خیلی هم خوب است. عصبیت، معنایش جهالت نیست ...
دانشگاه نظام جمهوری اسلامی، باید کسانی را تربیت بکند که تکیهی این نظام، به آنها باشد. یعنی این نظام، از لحاظ علمی و عملی و مدیریت و گشودن گرههای ریز و درشت بر سر راه زندگی این ملت، به آنها تکیه کند. مگر غیر از این است؟ دانشگاه برای چیست؟ مگر بیعلم، میشود زندگی کرد؟ میشود پیش رفت؟ میشود به حقوق ملی خود واقف شد، یا آن حقوق را به دست آورد، یا در راه آنها به مبارزاتِ درست دست زد؟ ملتی که علم ندارد، محکوم به عقب ماندگی و ذلت و بارکشی و بداخلاقی و دون و فرودستی در معادلات جهانی است ...
لزوم پایبندی دانشگاه ها به دین و احکام اسلامی (روشنفکری):
نکتهی دیگری که من مکرر در سخنرانیها و در همین مراسم مختلف دانشگاهی عرض کردهام و شاید این حرف تکراری باشد، لیکن مهم است و باید بگویم، مسألهی دین در دانشگاههاست. دین، به همین معنای تدین، مورد نظر است. آن تفسیر غلط روشنفکری از دین و همان تصوراتی که بعضیها داشتند و کجرویها و کجفهمیهایی که در مسائل دین بوده، آن را نمیگویم. تجربه نشان داد که آن تصورات، یک پول سیاه هم ارزش ندارد. من عمرم را در همین چیزها صرف کردهام؛ از دور حرف نمیزنم. دین به معنای تدین، یعنی پایبندی به احکام اسلامی، قبول، اذعان و تسلیم. روایت هم دارد، قرآن هم همین است: «انّ الدّین عند الله الاسلام». اسلام یعنی چه؟ «من اسلم وجهه للّه» یعنی چه؟ یعنی صورتت را تسلیم خدا کن. این، دین است. مظهرش در مورد احکام شرعی، همین است دیگر. آیا دانشگاههای ما این گونهاند؟
۱۳۶۹/۰۵/۲۳
https://imamhussain.org/persian/31216
شهدای والامقام واقعه کربلا
یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
ابو سلامه عمّار بن سلامة دالانى
عمار بن ابیسلامة در روز عاشورا در حمله نخستین (حمله عمومی لشکریان عمر بن سعد به سپاه امام) به شهادت رسید. در زیارت الشهدا (زیارت ناحیه غیرمعروف) با عبارت «السَّلَامُ عَلَی عَمَّارِ بْنِ أَبِی سَلَامَةَ الْهَمْدَانِی» به او سلام داده شده است.
https://harimeharam.ir/shahid/477
شهید مدافع حرم شهید حمزه کاظمی کل کشوندی
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
جهاد مایهی عزّت است؛ نهفقط عزّت کشور و ملّت و آن جمعیّتی که مجاهدان از میان آنها برخاستهاند -آنکه به جای خود محفوظ؛ هر ملّتی که سربلند میشود، عزّت پیدا میکند، به برکت مجاهدت فرزندان خودش قدرت پیدا میکند ... 1397/12/22
شهید مدافع حرم شهید حمزه کاظمی کل کشوندی تاریخ شهادت : 1394/11/25 ... حلب - سوریه
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
- ۲۵ آذر ۰۲ ، ۱۰:۱۴
- ۴۲ نمایش